پارت بیست و یکم

زمان ارسال : ۲۷۰ روز پیش

100 سال بعد از آن اتفاق


الکساندر به همراه دوستانش در محوطه تفریحی فضایی‌ها در حال تیراندازی کردن بود که از میان جمعیت زنی کوتوله در حالی که ردای کهنه‌ی تیره‌ای به تن داشت تا چهره‌ش نمایان نشود جلو آمد و صدایش زد:

_ الکس! الکس! ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید