دادگاه مردگان به قلم سهیلا عبدی
پارت هفده
زمان ارسال : ۳۷۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
صدای گوشخراش جیغهای زنی به گوش رسید. همسرش پشت در ایستاده بود. لحظاتی بعد صدای گریهی نوزادی فضا را پر کرد. لبخندی روی لبانش نشست. دایه از اتاق بیرون آمد و نوزاد کوچکی که در پارچه کهنهای پیچیده شده بود را به طرف مرد گرفت. با اشتیاق فرزندش را به آغو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما