آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت پنجاه و پنجم :
با صدای آلارم گوشی به سختی از خواب بیدار شد.پیچ و تابی به بدن کوفتهاش داد.دمپاییهایش را لنگهبهلنگه پوشید و سمت پنجره رفت.قبل از اینکه پرده را کنار بزند ،سرش را بر روی شیشه سرد پنجره گذاشت تا در حالت ایستاده نیم چرتی بزند اما پنجره سرد گزینه مناسب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
متین
۱۸ ساله 00خیییلی خوبه بیچاره ارسلان