پارت بیست و یکم

زمان ارسال : ۳۳۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

عصمت دوباره شروع کرد. تند و تند و پرغصه! انگار که ساتور زدن روی ساقه ی کاهو و صدای خِرت خِرت حاصل از آن کمکش میکرد که بر غصه ها و دلتنگی هایش غلبه کند و آرام گیرد. شهاب خیره به چهره ی مادرش سکوت کرد و همه فکر و ذهنش را به دریا داد و گذشته ای که همچنا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید