اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت نوزده
زمان ارسال : ۳۶۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
بیشتر از آنچه که فکر میکرد، در این خانه معروف بود. عصمت با سینی طلا کوب چای پیش آمد و همزمان، شهاب به حرف آمد و خوش رو گفت:
_ اینم از عصمت خانم گل، مادر بنده! حالا اگه همگی اجازه بدین بریم سر اصل مطلب؟
عصمت، لبخند شیرینی به رفتار پسرش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما