قوانین سرد به قلم مریم السادات نیکنام
پارت هجده :
سرش را بلند کرد و لبخند محو و معنیداری به اتفاقات قبل و اتفاقاتی که در شرف وقوع بود زد.
کمی آنطرفتر، صبرا با خودش کنار آمد و صندلی خالی مقابل زهرا را عقب کشید.
برق امید در چشمان زن جهید. او اما در سکوت پشت میز نشست و کاسهی آشش را پیش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Zarnaz
۱۹ ساله 00خیلی قشنگه ممنون😍😍