سهمی از عشق به قلم راضیه نعمتی
پارت دوازده
زمان ارسال : ۳۶۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
فصل 7
روز جمعه حورا کمی دیرتر از معمول از خواب بیدار شد اما هنوز روی تخت مانده بود و افکار درهمی داشت. بالاخره با بیمیلی از جا برخاست و به آشپزخانه رفت. صدای زنگ تلفن برخاست. قبل از اینکه گوشی را جواب دهد مادرش جواب داده از گفتگویش معلوم بود ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
م
00چه پررو، طلاق گرفته رفته دوراشو زده حالا یادش افتاده پسر داره،تازه میگه شوهرم