پارت هجده

زمان ارسال : ۳۰۷ روز پیش

سر خیابان ایستادم و گوشی‌‌ام را از کیفم بیرون آوردم و درخواست اسنپ کردم و لحظاتی بعد مردی میانسال که پشت فرمان بود، جلوی پایم نگه داشت و من سوار شدم و آدرس خانه نازی را برایش گفتم.

ساعت سه و نیم بود که راننده دم در خانه قدیمی‌‌ای نگه داشت. کر ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید