آقای سر دبیر به قلم مرضیه نعمتی
پارت هفده :
فصل 10
از جریان سالگرد و سردی ندا و طناز یک هفته گذشته و اوضاع کمی عادی شده بود. این بار حواس ندا کاملاً از من برگشته و متوجه طناز شده بود. طناز مدتی بود که با دوست دوران دانشگاهش ماندانا که به تازگی از استرالیا برگشته و در یک آرایشگاه مشغول به کار بود، رفت و آمد داشت و در خانه پیدایش نبود.
داخل آشپزخانه ایستاده و در حال سالاد درست کردن بودم که صدای جر و بحث ندا و طناز را از توی هال شن
مطالعهی این پارت حدودا ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۴۰۰ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.