پارت دوازده

زمان ارسال : ۳۰۹ روز پیش

به جز طناز همه دور میز شام پر تدارک ندا که دیگر رنگ و بویی نداشت نشسته بودیم و غذا از گلوی کسی پایین نمی‌‌رفت. فضا سنگین و پر سکوت بود. نگاهی به ندا انداختم. سعی داشت همه چیز را عادی جلوه دهد اما غم نگاهش پنهان شدنی نبود. پدرم هم در شرمندگی کامل به س ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید