پارت پنجم

زمان ارسال : ۳۰۲ روز پیش

در آپارتمان را باز کردم و داخل شدم. خانه در تاریکی فرو رفته بود و خبری از ندا نبود. طناز هم هنوز نیامده بود. با افکاری پریشان به سمت اتاقم رفتم و مانتو و مقنعه خیس از بارانم را در آوردم و روی شوفاژ انداختم و به سمت تلفن رفتم. می‌‌خواستم با طناز تماس ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید