پارت پنجم

زمان ارسال : ۳۹۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه

در آپارتمان را باز کردم و داخل شدم. خانه در تاریکی فرو رفته بود و خبری از ندا نبود. طناز هم هنوز نیامده بود. با افکاری پریشان به سمت اتاقم رفتم و مانتو و مقنعه خیس از بارانم را در آوردم و روی شوفاژ انداختم و به سمت تلفن رفتم. می‌‌خواستم با طناز تماس بگیرم و بگویم که زودتر به خانه بیاید اما پشیمان شدم. صحبت کردن منطقی با طناز نتیجه‌‌ای جز انکار و بدتر شدن اوضاع نداشت. چقدر دلم می‌‌خواست د

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • خوبع

    00

    عالی

    ۲ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    🙏❤

    ۲ ماه پیش
  • نسترن

    00

    وای خدای من🤐

    ۷ ماه پیش
  • خوب بود

    10

    خوب بود واقعا

    ۱۲ ماه پیش
  • اسرا

    20

    چه جالب

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.