قوانین سرد به قلم مریم السادات نیکنام
پارت هشتم
زمان ارسال : ۳۹۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
_ اشتراک داره. خواهر منم همینجوریه. وقتی چیزی رو دوست نداره پیامکی سفارش میده، نیم ساعت بعد میآرن در خونه.
زهرا و یاسین بهم نگاه کردند و چشمهای خستهی مرد جوان بسته شد.
حق با مادرش بود. در این خانه داستان داشتند و این تازه شروعش بو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زینب
00دقیق همین سوال برا منم پیش اومد .الان زنده است یا مرده؟