اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت چهارم
زمان ارسال : ۳۹۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
این مدل در زدن، مخصوص نامی بود و دلِ پیر زن را هزار باره شاد میکرد. دست از گیره ی روسریش گرفت. روی زانوهایش گذاشت و لبخند محوی زد. نامی، سر به زیر و خوش رو وارد شد و سلام معنی داری داد.
صنم اما بلافاصله اخم کرد. دلخور نگاهش را گرفت و جواب سلامش را آهسته و بی پس و پیش داد.
نامی، لبهایش را بهم کشید. سری برای صنم بانویِ اخمو تکان داد و قدم زنان تا کنار تخت او پیش رفت. او لبه ی تخت صنم نشست و
.
00عالی🌹