پارت چهارم

زمان ارسال : ۳۹۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

این مدل در زدن، مخصوص نامی بود و دلِ پیر زن را هزار باره شاد میکرد. دست از گیره ی روسریش گرفت. روی زانوهایش گذاشت و لبخند محوی زد. نامی، سر به زیر و خوش رو وارد شد و سلام معنی داری داد.
صنم اما بلافاصله اخم کرد. دلخور نگاهش را گرفت و جواب سلامش را آهسته و بی پس و پیش داد.
نامی، لبهایش را بهم کشید. سری برای صنم بانویِ اخمو تکان داد و قدم زنان تا کنار تخت او پیش رفت. او لبه ی تخت صنم نشست و

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • .

    00

    عالی🌹

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.