پارت سی و یکم

زمان ارسال : ۱۲۸۹ روز پیش

چشمه‌ی اشک دخترک جوشید و اشک‌هایش روی گونه غلتید، نوک زبانش را روی لب‌ها کشید و با فشار لب‌ها بر هم بغضش را قورت داد. 
- چون جریان فرید رو بهت گفتم راجع به من این‌جوری فکر می‌کنی؟! پس تو هم مثل بقیه فکر می‌کنی من یه هرزه‌ام آره؟
بهزاد چشم درشت کرد و متعجب، با صدایی تقری
1393
277,627 تعداد بازدید
842 تعداد نظر
97 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • تی تی

    30

    نه بچه ها بهزاد بگیره رمان بد میشه

    ۴ سال پیش
  • آیسان

    10

    از نسیم و عسل هم بگید ممنون میشیم♥️

    ۴ سال پیش
  • نرگس

    10

    یکم از نسیم بگید لطفا🥺

    ۴ سال پیش
  • آرام

    30

    فکر کنم بهزاد میمیره😥

    ۴ سال پیش
  • نرگس

    30

    اره ارام جونی فک کنم این سفر ک میگف باید برم مرگشت

    ۴ سال پیش
  • داروین

    30

    حجم پارتا رو زیاد کنید ،عکس شخصیت هارو هم بزارید

    ۴ سال پیش
  • هستی

    20

    وایی پرهام چقدر بیشعوره....میشه از عسل،پری و نسیم هم بگید

    ۴ سال پیش
  • Zarnaz

    ۱۷ ساله 20

    عالییییی💜😍😘لطفا عکس شخثیت هارو بزارید

    ۴ سال پیش
  • هستی

    50

    اوه اوه 😕:-

    ۴ سال پیش
  • فاطمه

    ۱۹ ساله 30

    خوب بود ممنون از نویسنده

    ۴ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید