در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت هشتاد
زمان ارسال : ۳۵۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 12 دقیقه
فرهاد بیحوصله ایستاده بود بالای سرش و نگاهش توی چشمهای مرتضی ثابت مانده بود. برادر گلشن طبق معمول با او چه کاری جز شماتت و گیر دادنهای بیخود داشت؟ حتما که برای همینها آمده بود.
- زدم تو گوگل ببینم فرهاد مظفری تو کدوم خراب شدهای کار میکنه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
خاطره
00خوب بود