پارت پانزده

زمان ارسال : ۳۷۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

درخت بزرگی در پارک شقایق وجود داشت که من و ایوب گهگاهی زیر سایه‌اش می‌نشستیم، زیر درخت خوشبختی...به ایوب نمی‌آمد نام آن درخت را خوشبختی بگذارد ولی گذاشته بود. قلبم می‌خواست از جا کنده شود؛ اما مجبور بودم خودم را طبیعی جلوه دهم. ایوب روی صندلی نشسته ب ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.