در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت هفتاد و هشتم
زمان ارسال : ۳۶۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 12 دقیقه
ولی او که نمیتوانست آرام بگیرد! همه چیز داشت تکرار میشد. دقیقا همهچیز! همهی اینها را قبلا دیده بود... یک جایی توی خاطرش کنار پیمان.
شش سال پیش پیمان به دلیلی که برای او مبهم بود، ترکش کرده بود و دقیقا روزی که فرهاد سر راهش قرار گرفت با ای ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Zarnaz
۱۹ ساله 00گلشنننن😠این همه فرهاد منو ازیت نکن نگاه بچم زخمی شده آخه چطوری دلت میاد😪🤔