فاضلاب شیرین به قلم نسترن قره داغی
پارت پنجم :
سرش را ترسیده به چپ و راست تکان داد و نگاهش را دزدید که رستا با نیم نگاهی به جاوید و خانوادهاش که مشغول بودند، چانهی دخترک را گرفت و به سمت خودش برگرداند.
تمام قدرتش را داخل نگاه سردی ریخت و به چشمانش خیره شد.
- بگو رها کجاس ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Setareh
00واییییییییییی جاوید لعنتی مدرسه دخترونه دوست دارم🤣🤣🤣