پارت پنجم :


سرش را ترسیده به چپ و راست تکان داد و نگاهش را دزدید که رستا با نیم نگاهی به جاوید و خانواده‌اش که مشغول بودند، چانه‌ی دخترک را گرفت و به سمت خودش برگرداند.

تمام قدرتش را داخل نگاه سردی ریخت و به چشمانش خیره شد.

- بگو رها کجاس ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.