تاریکترین سایه به قلم فاطمه مهدیان
پارت هشتم
زمان ارسال : ۳۷۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
دستگیره را رها کردم و گوشم را به در چسباندم.هیچ صدای نیامد.قطعا ساعت یازده ایمان در ماموریت بود نه پشت درب خانه!.ده دقیقه ای صبر کردم و از چشمی درب به بیرون نگاهی انداختم.کسی در راهرو نبود.حتما توهم زده بودم.درب را باز کردم .با نیت قفل درب دستم را ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما