او، اویی که دیگر او نبود به قلم رویا یزدانپور
پارت سوم :
فصل دوم
کلید را در دستم فشردم و به آپارتمان روبهرویم خیره شدم. لبم را با زبان خیس کردم. نفسم را به شدت از بینی بیرون فرستادم و کلید را در قفل انداختم. با صدای باز شدن قفل در، نفس در سینهام حبس شد. کفشهایم را در جاکفشی کنار در گذاشتم و به فضا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما