پارت دوم :

ـ بله؟

دختر: سلام آقای زادمهر؟

ـ بله بفرمایید.

دختر: ببخشید از بیمارستان..... تماس گرفتم.

تنم یخ کرد. فرمان را با تمام توان میان پنجهام فشردم. با هراسی غریب گفتم:

ـ چیزی شده؟

دختر که معلوم بود هول کرده گفت:

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.