پارت چهارم :

ـ بله؟ چی شده؟ غروب بهت گفتم فردا میام میبینمت.
سکوتی چند ثانیهای برقرار شد. صدای نفسهای عصبی و بعد از آن صدای دلخورش بلند شد.
ـ نگرانت بودم. اینو نمیتونی درک کنی بعد از این همه سال؟
چشمانم را بستم بر روی فقدان نگرانیای که همیشه از کسی دیگر انتظار داشتم و نبود، و حالا

 این رمان به دلیل عقد قرارداد چاپ، از اپلیکیشن حذف گردید و دیگر امکان مطالعه ی آن وجود ندارد

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴۷۳ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • ❤️

    00

    خوبه

    ۱۱ ماه پیش
  • محدثه

    00

    عالی بود

    ۱ سال پیش
  • رویا یزدانپور | نویسنده رمان

    ممنون از نگاه زیبات دختر نازم💋

    ۱ سال پیش
  • رویا یزدانپور | نویسنده رمان

    این رمان رایگان شده. اگه دوست داشتین میتونین به راحتی به‌خوندنش ادامه بدین عزیزم💛از بودنتون در کنارم خوشحال میشم

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.