سبوی شکسته به قلم زینب اسماعیلی
پارت دوم :
خودم را جمع و جور کردم. اولینباربود همبازی کودکیام اینقدر دور به نظر میرسید. در آن کتوشلوار مشکی و پیراهن مردانهی سفید کاملا غریب بود. موهای مشکی رنگش را بالا شانه زده بود و چشمهای میشی رنگش حرفهایی برای گفتن داشت. برق چشمهایش از آن وقتها ب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما