پارت یکم

زمان ارسال : ۴۱۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

فصل 1
مشتش را باز کرد. روی مبل جا‌به‌جا شد. جای پاهایش را عوض کرد. به ظاهر آرام بود، اما عجله داشت. سه روز می‌گذشت و خبری از پسر‌عمه‌اش نبود. وصال از این موضوع بی‌نهایت رضایت داشت؛ بر‌خلاف مرد مقابلش. پدر‌بزرگش دو دستش را روی عصا می‌فشرد. کم مانده بود سر چوبی و طلایی عقاب زیر فشار دستانش خرد شود. می‌دانست مرد ریز‌به‌ریز رفتارش را تحت‌نظر دارد، حرف دلش را از نگاه شفافش می‌خواند و

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • رمان خون

    ۱۸ ساله 00

    عاللی خسته نباشی

    ۲ هفته پیش
  • زیزی

    02

    خوب

    ۷ ماه پیش
  • رویا ملکی نسب | نویسنده رمان

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.