پارت شصت و پنجم

زمان ارسال : ۳۶۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 11 دقیقه

*****

فرهاد عاشق رانندگی توی صبح‌های خیلی زود بود و یا اینکه آخر شب‌ها. اگر می‌خواست با ماشینش جای خاصی برود قطعا یکی از همین دو زمان را انتخاب می‌کرد.

حالا دقیقا ساعت هفت صبح داشت توی جاده می‌راند. گلشن توی صندلی کنارش خوابیده بود. با ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید