در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت شصت و چهارم
زمان ارسال : ۳۶۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه
فریال ناامیدانه نُچی کرد و به مادرش نگاه کرد. چند ثانیه طولانی توی همان حالت نشستند و بعد آنها هم به سمت سالن بزرگ عمارت به راه افتادند.
فرهاد نشسته بود کنار مادربزرگش و سر به سرش میگذاشت. قمرالملوک داشت میخندید.
- پسرهی بی تربیت! ی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
متاسفانه به خاطر کندی سرعت اینترنت، پارت به صورت کامل بارگذاری نشد. لطفا پارت را مجدد بارگذاری کنید
بارگذاری مجدد پارتبا تشکر از صبر و شکیبایی شما
اطلاعیه ها :
امیدوارم از رمان «در رویای دژاوو» کلی لذت برده باشید😍
رمان «مونالیزا» توی همین برنامه و در بخش آنلاین موجوده... در مورد کاراکتر فریال مظفری 💚
همونطور که توی دژاوو خوندید، فریال عاشقه... ولی عاشق کی؟ بیا رمان مونالیزا رو بخون تا متوجه بشی😍😍
رمان دومینو رایگانه چرا نمیخونی؟🥺
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آرامش
00من بلاخره اومدم😂😂 مثل همیشه عالی بود آزاده جان،مرسی عزیزم🌹🌹 منتظر ابراز علاقه فرهاد به گلشنم،البته اگه گلشن دوباره نگه پیمان اینه،پیمان اونه😢😢کلا خرابکاری نکنه دیگه،وای امشب پارت داریم😍😍
۱۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
بالاخره خوش اومدی😍💚 گلشن خانوم به حرف آرامش گوش کن و کلا خرابکاری نکن دیگه😁
۱۲ ماه پیشفرگُل
00با نظر بقیه موافقم، بهتره دیگه فرهاد هم ابراز علاقه بکنه
۱۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
توی چند پارت آینده😍
۱۲ ماه پیشmoon
00خیلی خوب بود ولی فک کنم فرهاد رو لک لکا آوردن برا عطا😂😂💔ولی رفتار شخصیت ها نرماله اگه فرهاد هم به گلشن بگه دوستش داره خیلی خوب ترههههه و ترمه کاش یکم غرور این وسط وجود داشت 🥲💔
۱۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
راست میگیها! دقت نکرده بودم🤣 حتما لک لک ها اوردنش🤣
۱۲ ماه پیشزهرا_هستم
00من اومدممممم... عالیییی بودا
۱۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خوش اومدی😍💚 مرسی🫂
۱۲ ماه پیشسیمین
00بنظرم دیگه وقتشه فرهاد ابراز علاقه کنه بش لاقل یکم بش بگه گلشن مهمه براش منکه به شخصه دوس دارم فرهاد و گلشن عاشقه هم بشن تند تند پارت بزارین توروخدا من دوس دارم زودتر بدونم چب میشه
۱۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
واقعا خودمم دوست دارم بیشتر از این پارت بذارم ولی برام شدنی نیست بدقول میشم اگه روزا رو بیشتر از این کنم💔😢
۱۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
فرهاد میترسه که بهش بگه. وقتی گلشن مدام از پیمان پیش فرهاد میگه چطوری بهش بگه؟😢
۱۲ ماه پیشسیمین
00به فرهاد فکر نمیکنه چون فکر میکنه فرهاد دوسش نداره و قراردادی ازدواج کردن وقتی گلشن بدونه فرهاد دوسش داره اونم بش علاقه مند میشه و فرهاد دیگه واقعا باید بش بگه دوسش داره یا میشه یا نمیشه دیگه
۱۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
دقیقا همینه😍 نمیدونی چقدر خوشحال شدم از کامنتت😍😍 گلشن نسبت به فرهاد اصلا بی میل نیست ولی فکر میکنه احساسی بهش نداره و نمیخواد وابسته بشه
۱۲ ماه پیشسیمین
۲۹ ساله 00جان من تو پارت ۶۵ اینارو بهم برسون منم به زندگیم برسم از بس ذهنم درگیره ایناس
۱۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
فعلا تا چند پارت آینده گلشن و فرهاد رو داریم فقط😍💚
۱۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
سعی کردم توی دیالوگ های گلشن اینو به خواننده بفهمونم و خیلی خوشحالم که تونستم😍😍
۱۲ ماه پیشنفس
00فک کنم فرهاد حالا حالاهاهم حرکتی نمیزنه تا اینکه گلی خانوم ما با کاراش دیگ طاقت فرهادو از دست بده دیگ اینجا میشه استارتی زد
۱۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
نه میگه به زودی😍
۱۲ ماه پیشفاطمه
۲۳ ساله 00اره منظورم گلشن بود اشتباه شد
۱۲ ماه پیشپرنیا
00آزاده جونم مرسی بابت رمان قشنگت🥰 و اینکه فک کنم اگه فرهاد این احترامو بذاره کنار و یحرکتی بزنه گلشن شاید رفته رفته دیدش نسبت بهش عوض شه.رفتار گلشن با پیمان بخاطرکاری ک باهاش کرده خوبه ولی بلاتکلیفه
۱۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
قربونت پرنیاجان🫂💚 خواهش میکنم😍 دیگه بالاخره فرهاد هم باید یه حرکتی کنه و انجام میده🤗✨
۱۲ ماه پیشسیتا
00فکر کنم حالا حالا ها نگه که گلشن دوست داره آخه گلشن هنوز از پیمان پیش فرهاد حرف میزنه رفتارگلشن با فرهاد اصلا قشنگ نیست رفتارش با پیمان عصبی هست رفتار فرهاد نسبت به ترمه تهاجمی هست
۱۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
دقیقا همینه!هنوز از عشق سابقش حرف میزنه و فرهاد هم میدونه که دل گلشن هنوزم با پیمانه حالا هرچند که گلشن خودش انکار میکنه
۱۲ ماه پیشایلما
00سلام اول اینکه تبریک 😍مثل همیشه عالی 😘1چون دیگه تحمل کم محلی گلشن ونداره ابراز علاقه میکنه ۲گلشن دیگه شورش ودراورده 😁۳ دو دله درموردپیمان باید کلن به فرهادفکرکنه😍۴فرهادرفتارش بجاست دختره نچسب😏
۱۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
حالا ببینم فرهاد کی و چطور از احساسش میگه😍💚
۱۲ ماه پیشهانیه
00این ترمه هم دیگه شورشو درآورده عه آخه دخترهم انقدرآویزون🚶🏼 ♀️ فرهادجان هم بایددست به کارشه دیگه هیچ کاری نمیکنه توقع داره گلشن عاشقش هم بشه😁 گلشن هم که قربونش برم ماست خب یکم دلبری کن دخترم😌
۱۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
فرهاد کاری نمیکنه چون امیدی نداره میدونه که گلشن هنوزم پیمان رو دوست داره. همونطور که توی هتل بهش گفته بود که تو هنوزم دوسش داری و این کاملا واضحه💔
۱۲ ماه پیشمهدخت
00ای بابا ترمه ی کم شخصیت و غرور نداره هی دنبال فرهاد میگرده اویزون بودنم حدی داره اخه
۱۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اره واقعا! من بودم نگاش هم نمیکردم
۱۲ ماه پیشمهلا
00💜
۱۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مهلای عزیزم😍💚
۱۲ ماه پیشفاطمه
۲۳ ساله 00اول میخوام از نویسنده بابت رمان خوبشون تشکر کنم والا به شخصه از شخصیت ترمه هیچ خوشم نمیاد خیلی آویزونه به گلشن حق میدم سرد باشه و شخصیتشو دوست دارم من انتظار دارم فرهاد بااحساساتش به ترمه عشق ثابت کنه
۱۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خواهش میکنم عزیزم😍💚 منم از شما ممنونم که میخونید و کامنت میذارید🫂 فکر کنم آخرش منظورت احساسات فرهاد به گلشن بود. یا واقعا ترمه؟
۱۲ ماه پیش
غزاله
00سلام سلام آزاده جون کلی دلم تنگ شده بود برای خودت و شخصیت های رمانمون، تا اینجارو خوندم و بی صبرانه منتظر ۱ ساعت و ۵۶ دقیقه دیگم بدرخشی تا اینجا ک عالللی😍🍀