آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت سی و دوم
زمان ارسال : ۴۰۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
در مقابل خانوادهاش ایستاده بود.حرف های بردیا را نمیتوانست باور کند برای همین خواست حقیقت را از زبان قاصر محبوبه خانم بشنود.محمد که وضع نابسامان بهار را دید ،حدساش به یقین تبدیل شد.او مطمعن شد که بهار نیز مانند بردیا از حقیقت آگاه شده است.سایه ترس ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Mina
00من اینطورم یا حس میکنم امیر سام همون برسام هست