به چشم هایم نگاه کن، آن گاه دروغ بگو! به قلم معجزه شرقی
پارت ده
زمان ارسال : ۴۱۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
وقتی چشمهایم را باز کردم، مادرم کنارم روی تخت نشسته بود. حس کردم اولین بار بود که مادرم را از این زاویه میدیدم. زیبا شده بود؛ البته من عقیده داشتم تمام زنان جهان زیبا هستند آن هم از تمام زوایا...زیبایی چیزیاست که هیچ وقت از زن جدا نمیشود؛ زنها ب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
00حدادهست که دروغ میگه آیا