پارت هفتاد و نهم :

سرم را بالا آوردم که با نگاه منتظر خان‌زاده روبه‌رو شدم. بزاق دهانم را قورت داده و آرام زمزمه کردم:
- نه، خواهش میکنم! نمیگم حق با من نبود که صد البته بود اما خوب از طرفی دور از ادب بود که این جوری عمل کنم و روت آب بریزم! منم اشتباه کردم!... اونم فقط برای ریختن آب! انتظار معذرت‌خواهی ازم نداشته باش.
به قیافه چموشم نگاه عصبی انداخت و من فقط خیره نگاهش کردم. اگر از من توقع عذرخواهی متق

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴۲۴ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.