پارت هفتاد و ششم :

- ننه به خدا اگه سوگند نخ نمی‌داد، خان‌زاده به طرفش نمی‌رفت.
چرا آنقدر نفس کشیدن سخت شده بود؟ قلبم چرا یک‌هو انقدر درد میکرد؟ این فشار شدیدی که در قفسه سینه‌ام حس میشد فقط به‌خاطر یک مشت چرندیات آنان بود؟
دیدی به من نداشتند اما حرف‌هایشان را واضح و روشن می‌شنیدم. بیشتر پشت قفسه‌ها و قابلمه‌ها مخفی شدم و کمی پایین‌تر رفتم. فقط خودم را عذاب میدادم با حرف‌هایشان!
بانو اص

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴۳۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.