مجموعه داستان ما همه مرده ایم به قلم محدثه کمالی
پارت چهل
زمان ارسال : ۴۰۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
- چند سالته؟
هرمز نگاهی به کیمیا انداخت.
- دوازده.
کیمیا با خنده لب باز کرد:
- از داداشم کوچیک تری!
هرمز لنگه ابرویی بالا انداخت.
- مگه چند سالشه؟
کیمیا لب غنچه کرد و هومی از بین لبانش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما