شومینه به قلم نرگس نعمت زاده
پارت بیست و سوم
زمان ارسال : ۱۴۵۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه
با قدم های بلند، خودم را جلوی در اتاقکش رساندم.
گوشه ی در باز بود.
دو تقه ی کوچک به در زدم، اما هرچه منتظر شدم صدایی نیامد.
از منتظر ماندن متنفر بودم.
در را هول دادم و رفتم داخل.
نگاهم در ا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
درسا
۱۴ ساله 91وایییییی خدایاااااااااااا مردم با پارت 23 یعنی اونقدر خندیدم که مامانم گفت بچم چل شده رفت اخه مامانم نمیدونه رمان میخونم میگه خل شدی که نگا گوشیت میکنی میخندی یعنی انقدرخندیدم که نزدیک جر خوردن بودم