بێ بەڵێن ( عهدشکن ) به قلم سونیا منصوری
پارت یازده :
زمانی که تنها شد فرصت پیدا کرد به قرار دیروزش با دیلان فکر کند.
دخترکش را به قدری قبول داشت که با شنیدن گفته هایش از خانواده هم حاضر نبود از او دست بکشد.
حرف هایی که زد خیلی هم برایش عجیب نبود خیلی ها در این زمان اعتیاد داشتند یا حتی جن ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما