پارت بیست و دوم

زمان ارسال : ۴۰۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

خون و پوست کنده شده زیر ناخن هایم جمع شده بود. باید خون گریه می کردم، باید خودم را می کشتم تا عبرتی شود برای دیگران!
غرور...غرور و خود بزرگ بینی زیاد از حد این بلا را سرم آورد. همه را نادیده گرفتم. پدرم را نادیده گرفتم یک بار بغلش نکردم!
دیار اشاره ای به کتی و پرستار دیگری انداخت هر سه بهم نزدیک می شدند انگار گرگ هایی بودند که به سمت طعمه آرام حرکت می کردند.
یکهو کتی به سمتم هجوم آو

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ماریا

    00

    وای محشره من دلم همش آب میشه تا پارت بعدی بیاد🤦🏻 غصه میخورم هی من آخه😭حدیث جون یه اهمیتی به من بده خوب😭😂😂 وای فردا پارت داریمممم🤩😍 مرسی عزیزم خسته نباشی

    ۱ سال پیش
  • عاللییی

    10

    عالی

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.