در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت پنجاه و هفتم
زمان ارسال : ۴۱۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
همه سکوت کردند و امین همین لحظه در حالی که یک عکس قدیمی به دست داشت، از توی خانه بیرون زد و مستقیم به سمت فرهاد رفت و با اشتیاق عکس را به سمتش گرفت و گفت:
- داداش فرهاد اینو ببین! عکس آبجی گلشنه وقتی من دو سالم بود.. منو بغل کرده اینجا...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Zoha
00به بههههه همگی بیایننن وسط دیگه گلشن زن فرهادمون شدددددد 💃💃💃💃