پارت ده

زمان ارسال : ۱۱۶۸ روز پیش

دهن بازم رو بستم و آب دهنم رو سخت قورت دادم و لب زدم: عه.. ام.. مدرسه.. یعنی..

نفس عمیقی کشیدم تا به خودم مسلط بشم و بعد گفتم: خب ما تو مدرسه خیلی کارها می‌کنیم؛ مثلا درس میدیم، مثلا... عه.. مثلا درس میدیم، مثلا... مثلا که خب درس میدیم.

پ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید