مدیر معاون ( آوارگان عشق ) به قلم نسترن قره داغی
پارت یازده
زمان ارسال : ۱۳۵۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
با صدای چارانی از حرکت ایستادم.
- نیاز خانم، نیاز خانم!
به طرفش برگشتم که خودش رو بهم رسوند و دستهاش و روی زانوهاش گذاشت و با نفس نفس گفت: نیاز خانم وایستید با هم بریم!
اخمی بین ابروهام نشوندم و با جدیدت گفتم: اول اینکه خانم ادیب ه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
★نفسی★
۱۴ ساله 20کاملا نیاز و درک میکنم چون منم دقیقا بین ۵تا داداش بزرگتر از خودم تک دخترم😐اعصابمم مث پسرا سگیه😂 تازه فحشم میدم داداشمم درک میکنن میگن بین پسرا بزرگ شده عیبی نداره😝😂😂