شروانو (شَروانو) به قلم آمنه آبدار
پارت بیست و ششم
زمان ارسال : ۴۰۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 10 دقیقه
آراس تار موی روی صورتش را کنار زد.
- باشه، میگم.
دلنیا کمی سکوت کرد.
بعد یاد چیزی افتاد.
- اوین و دیدم.
آراس چون حس کرد که حرف دلنیا ادامه دارد، سکوت کرد.
دلنیا لبخندی با یادآوری بریتان روی لبش نشست، بویش را ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
بهار
11زور سپاس ل نویسندکی بو او رمانه عالیه تا الان لو برنامه رمانی کوردیم نخندبووه دستو خوش🙃💕🍃