مجموعه داستان ما همه مرده ایم به قلم محدثه کمالی
پارت سی و سوم
زمان ارسال : ۴۱۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
- تا مدت ها از دستت عصبی بودم که بعد مرگ بابا با مردی ریختی روی هم که حتی حاضر نشد بگیرت.
چند دقیقه بعد، امید و گریه هایش داخل شدند.
دیگر نگران شخص درون فیلم نبودم... دلم نمیسوخت برای گریه هایش.
چه کسی باور میکند برسد روزی ک ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما