در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت چهل و ششم
زمان ارسال : ۴۳۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه
*****
تا همین چند دقیقهی پیش مدام غر میزد که چرا تا چشم از امین بر میدارد به کوچه و نزد دوستانش باز میگردد؟ اما وقتی مرتضی و فرهاد با آن ظاهر عجیب و خاکی که پیدا بود از یک دعوای خیابانی برگشتهاند را دید برادر کوچکش را به کلی فراموش کرد و ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زکیه
00تا اینجا که رمان جذابی بوده...