آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت هشتم
زمان ارسال : ۳۸۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه
***
بردیا :
با دیدن دقیقهشمار ،ضربان قلبام اوج گرفت. فقط صدای تیک تیک بمب و تپشهای پیدرپی قلبام را میشنیدم که ناگهان دقیقه شمار بمبهای روی بدن ارسلان هم فعال شد.دستهایش را با طناب بسته بودند اما بمبها را با زنجیر به ب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Zarnaz
۲۰ ساله 00آخییییی دلم برای ارسلان خیلی سوخت چقدر گناه داشت🤧🤕دستت درد نکنه نیلوفر جونم عالیههه😍❤️👍