پارت هشتم

زمان ارسال : ۳۰۹ روز پیش

***

بردیا :


با دیدن دقیقه‌شمار ،ضربان‌ قلب‌ام اوج گرفت. فقط صدای تیک تیک بمب و تپش‌های پی‌در‌پی قلب‌ام را می‌شنیدم که ناگهان دقیقه شمار بمب‌های روی بدن ارسلان هم فعال شد.دست‌هایش را با طناب بسته بودند اما بمب‌ها را با زنجیر به ب ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید