پارت صد و چهل و پنجم

زمان ارسال : ۴۰۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه


این حرف ها دیگه چی بود؟ الان دعوا سر قرص بود چرا یهویی می‌خواستن بگیرن بخوابن؟
- قرص‌ها رو بده!
دستش رو جلو برد تا قرص‌ها رو از دست یاشار بکشه که سریع عقب رفت و گفت: حتی اگه بمیرمم این قرص‌ها رو بهت نمیدم. اگه می‌خوای خودت رو به کشان بدی اول باید منو بکشی.
ایدین خنده حرصی سر داد و درحالی که دستی لای موهاش می، کشید کلافه گفت: کی می‌خواد کی رو بکشه؟ قرص‌ها رو بده!
یاشا

4282
1,380,650 تعداد بازدید
2,259 تعداد نظر
166 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • اسرا

    00

    ۴هفته دیگه تموم میشه لطفا اپلیزارجوچ چابای دیگه تنهاگناهم مادرتمام کنید نسترن خانم🙏

    ۱۲ ماه پیش
  • دیانا

    10

    وایی عجب رمان خوبیه من عاشقشم

    ۱۲ ماه پیش
  • مریم

    00

    خوب

    ۱ سال پیش
  • آزینا

    50

    نسترن جون ترو خدا اخر رمان رو پایان باز نزار حداقل پایانش خوش باشه

    ۱ سال پیش
  • آمینا

    20

    وای منم دیوونه شدم از دست اینا

    ۱ سال پیش
  • سارا

    ۲۵ ساله 60

    چه قدر خوبه این یاشار😭

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید