آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت دوم :
سرگرد در بندر پرسه میزد و به دنبال نشانهای میگشت.نه از دختر خبری بود و نه از کشتی موردِ نظر! با چراغ قوه اطراف را تحت نظر گرفته بود که ناگهان در چند متریش متوجه یک سوله قدیمی شد.تصمیم گرفت سوی سوله برود و چرخی هم در آنجا بزند.به قول معروف:《کار از م ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Sadaf
00عالی