پارت سی و ششم

زمان ارسال : ۴۳۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

- گفتم که نمیشه دختر جون. الان وقت مناسبی نیست.

کلافه "ای بابا"ای گفتم و کتاب را بالا آوردم.

- منم گفتم امانتی دستم داره. بهش احتیاج داره. فردا روز اتفاقی افتاد من مقصر نیستم‌ها. خودتون نذاشتید برم.

نگاهش از چشمانم سرید و به کت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.