ققنوس در بند به قلم محدثه کمالی
پارت سی و ششم
زمان ارسال : ۴۳۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
- گفتم که نمیشه دختر جون. الان وقت مناسبی نیست.
کلافه "ای بابا"ای گفتم و کتاب را بالا آوردم.
- منم گفتم امانتی دستم داره. بهش احتیاج داره. فردا روز اتفاقی افتاد من مقصر نیستمها. خودتون نذاشتید برم.
نگاهش از چشمانم سرید و به کت ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Fafa
۳۰ ساله 00زن عمو چقد وحشیه... مریم بیچاره دلم سوخت واسش...آخرش سروناز سرش رو ب باد میده