پارت دوازده :

خسته بود. حوصله داد و قال را دیگر نداشت. انقدر کمرش شکسته و افسرده بود که فقط تنهایی میخواست. آزادی و استقلال...

- من معذرت میخوام غزل. تو رو خدا ببخش.

میخواست اما نمیشد...

بخشش شامل هیچ کدام از اطرافیانش نبود.

سری تکان د ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.