سلنوفیلیا (ندیمه قرتی) به قلم نسترن قره داغی
پارت صد و چهل
زمان ارسال : ۴۰۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
- چرا بوسیدیم؟
دستهاش رو روی دهنش گذاشت و درحالی مه هنگ نگاهم میکرد لب زد: چرا جلو و نگرفتی؟
دلیل اینکه چرا جلوش رو نگرفته بودم برای خودم واضح بود، اما اینکه چرا اون من و بوسیده مهم بود.
- فکر کنم واضح گفته بودم آیدین و دوست دارن، برادرت... پس چرا بوسیدیم.
منتظر و دقیق به حرکاتش زل زدم که آب دهنش رو سخت قورت داد و درحالی که نامحسوس عرق رو پیشونیاش رو پاک میکرد با پ
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
اتنا
00بنظر من آیلی منتظر اینه که یک طرف یعنی ایدین یا آیاز کاری بکنن که ایلی بفهمه کوم بهش تمایل داره و میخواد باهاش ارتباط بگیره و ایلی هم هر رو دو رو دوست داره حالا بحث اینه از طرف کدوم انتخاب بشه
۱ سال پیش.
10حقیقتا منم بغض کردم🥲
۱ سال پیشمحدثه
00خیلی رمان با حالیه اما این ینی چی الان ایدینو میخاد، چرا میخاد ایاز اونجوری پیش نره؟ وات د فاز☹️
۱ سال پیشستاره
50باید یه اتفاق خاص بیفته که ایاز و آیدین یکی باشن ولی با توجه به شواهد اینا دو قلوعن رد کردن یاشار عادی بود ولی آیاز گناه داره حقش نیست این همه بدبختی ،آیدین هم خیلی خوبه
۱ سال پیشزهرا
00رمان جالبی هست من دوستسدارم
۱ سال پیشپشم دارم میخوای؟
70از پارت قبلی تا الان نتیجه گرفتم که یاشار و آیاز و آیدین لیاقتشون بیشتر از ایلیه.ایلی وقت به اندازه کافی برای انتخاب داشته.رسماً با همه می پره.ایلی به هیچ وجه عاشق نیست اگه هم هست خیانتکاره.تعهد کشکه؟
۱ سال پیشنورا
10اوخیییییی🥲🥺
۱ سال پیش
رها
10بنظرم ایلی شک کرده آیدین خوده آیازه میخواد مطمئن بشه چون آیدین مرده آیاز بجاش اومده تو عمارت از همون چند سال پیش